سوالی که همیشه در ذهن مدیران است:
چه تعداد شاخص کلیدی عملکرد (KPI) برای سنجش اهداف استراتژیک کافیست؟
سنجه های عملیاتی را با شاخصهای کلیدی عملکرد کسب و کار اشتباه نگیرید.
رابطه تعداد KPIها با تعداد اهداف استراتژیک
تعداد KPIها بطور مستقیم به تعداد اهداف استراتژیک شرکت مرتبط است. تعداد اهداف استراتژیک نیز به منابع و زمان دردسترس برای دستیابی به مجموعه اهداف در ارتباط است.
برای ایجاد یک استراتژی اثربخش و قابل اندازه گیر، می بایست تعداد اهداف استراتژیک کم باشد. در اینجا قانونی تحت عنوان قانون بازده نزولی مطرح میشود:
– اگر برای انجام ۱ الی ۳ چیز برنامه ریزی کنید، به ۱ الی ۳ تا از آن ها دست می یابید.
– اگر برای انجام ۴ الی ۱۰ چیز برنامه ریزی کنید، ممکن است به ۱ یا ۲ تا از آنها دست یابید.
– اگر برای انجام بیش از ۱۰ چیز برنامه ریزی کنید، به هیچ کدام دست نخواهید یافت.

KPI بیشتر، تمرکز کمتر، احتمال شکست بیشتر
به بیان ساده تر، اگر تمرکز خود را بسیار وسیع کنید، اتلاف منابع بیشتری خواهید داشت و شکست خواهید خورد.
اگر از روش کارت امتیازی متوازن برای تدوین استراتژی کمک می گیرید،به خاطر بسپارید که نباید برای هر یک از منظرهای چهارگانه کارت امتیازی متوازن بیش از ۳ هدف استراتژیک تعیین کنید، زیرا هر منظر نیازمند مهارتها و منابع ویژه خود است. هر هدف استراتژیک نیز یک و حداکثر سه KPI مرتبط به خود را دارد.
1- رشد و یادگیری (حداکثر 3 هدف و برای هر هدف حداکثر 3 KPI )
2- فرایند کسبوکار (حداکثر 3 هدف و برای هر هدف حداکثر 3 KPI )
3- رضایت مشتری (حداکثر 3 هدف و برای هر هدف حداکثر 3 KPI )
4- مالی (حداکثر 3 هدف و برای هر هدف حداکثر 3 KPI )
نتیجه گیری: پس چه تعداد KPI مورد نیاز است؟
حداقل ۱۲ و حداکثر ۳۶٫ از این قاعده که بیش از بیست سال آزمون و امتحان شده است را بکار گیرید، به طور حتم اشتباه نخواهید کرد.
برگرفته از کتاب: The 4 Disciplines of Execution: Achieving Your Wildly Important Goals
نوشته: Sean Covey